پارت

پارت《2》

سرشو آورد پایین تا بوس*م کنه...

کمرمو گرفته بود منو به خودش چسبوند و میخواست بوس*م کنه سریع سرمو اونور کردم
ا‌ت:ولم کن لطفا
کوک: میخوام بوس*ت کنم
ات: ولی من نمیخوام
کوک: گفتم میخوام بوس*ت کنم میگی چشم
ات: چرا زور میگی نمیخوام ولم کن

داشتم میرفتم تو آشپز خونه که به سرعت اومد دنبالم دوباره منو به خودش چسبوند لب*اشو گذاشت رو لب*ام محکم م*ک میزد نمیتونستم از خودم جداش کنم پس مجبور شدم تسلیم شم

بعد چند مین ازم جدا شد

کوک: دیگه رو حرفم حرف نمیزنی فهمیدی؟
سرمو با ترس تکون دادم بعدش رفتم تو آشپزنه جای بوس*شو با آب شستم و رفتم غذا درست کردم

غذا رو درست کردم و کوک اومد

کوک: میخوای کمکت کنم؟
ا.ت: نه خودم میارم

کمکم کرد منم هیچی نگفتم میدونستم اگه چیزی بگم زود اعصبانی میشه پس هیچی نگفتم

میخواستم بشینم روی میز که نذاشت

کوک: بیا روی پام بشین خودم بهت غذا میدم
ا.ت: دیگه چی مگه من بچم؟
کوک: باز داری اعصبانیم میکنی
ا.ت: باشه

روی پاش نشستم و بهم غذا میداد بعد تموم شدن غذا خواستم پاشم که کمرمو گرفت
کوک: بوس*م کن

منم بزور بوس*ش کردم و ظرف هارو جمع کردم بردم آشپز خونه شستم بوس*شم پاک کردم

بعدش خوابیدم .....

شرط =

لایک=15
5 نفر فالو
دیدگاه ها (۲)

پارت 《3》بعدش خوابیدم...ویو کوک...ا.ت بعد از اینکه ظرف هارو ش...

پارت《4》دوتا دستاش رو کنارم گذاشت...ا.ت: کوک تو الان مستی نمی...

لینک ناشناسمون >>>https://harfeto.timefriend.net/17281235104...

پارت《1》صبح شد بیدار شدم به کارهای لازم رسیدم و کوک هنوز خواب...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط