داستان من و اون دوتا خل دیگه

داستان من و اون دوتا خل دیگه😹
خب خب،یا ایهلناس،سلام😹 ✋ امروز پست یکیو دیدم که در مورد زندگی خودش گفته بود.😐 ✋ 🔥 اونم به اسم رمان پست کرده بود😐 🔥 منم به این فک کردم که زندگی من خیلی باحال تر از اینا عه😐 بنابراین و بدین ترتیب(عوراض مدرسه اس جدی نگیرین)😹 ✋ 🔥 این جانب تصمیم گرفتم که زندگی خودمو و رفیقای مجازیمو، توی محیط فان براتون بنویسم. 😜 البت همه در جریانین که بنده نویسنده ای تازه کار بیدم😐 🔥 👐 منتظرم باشین😹 ✋
پ.ن:هنوز نپریدم دلتونو خوش نکنین😹 ✋
دیدگاه ها (۱۹)

جیسون:هی من بادکنک تو رو دوس دارم😹 کندی پاپ:ممنون، بادکنک تو...

اون اخریه خیلی ذهنمو مشغول کرده😐 ‌...

تاریکه چیزی معلوم نی😹 میخواستم نصفه شب بپرم که دیدم نمشه😹 او...

این عکس فوق العاده اس😹 #یائویی #یاعویی #yaoi

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط