تو نبض غزل قلب هر شعر نابی
تو نبضِ غزل، قلبِ هر شعرِ نابی
که پرشورتر می زنی هر دقیقه
تو را داشتن افتخار کمی نیست!
تویی معنیِ خوبِ حُسنِ سلیقه!
عزیزی تو بیش از خودِ من برایم
تفاوت نداردکجا، با که هستی
ببخش ای همه خوبی و مهربانی!
تو ناخواسته در دلِ من نشستی
چه آرام کردی دلِ غصه دارم
غزل بی حضورِ تو معنا ندارد
کسی مثلِ من با دلت آشنا نیست
تو آن نازنینی که همتا ندارد
بگو باز از رویشی تازه با من
پس از هر زمستان تو مثلِ بهاری
به یادِ تو هر لحظه عاشق ترینم!
نمی دانم آیا مرا دوست داری؟!
که پرشورتر می زنی هر دقیقه
تو را داشتن افتخار کمی نیست!
تویی معنیِ خوبِ حُسنِ سلیقه!
عزیزی تو بیش از خودِ من برایم
تفاوت نداردکجا، با که هستی
ببخش ای همه خوبی و مهربانی!
تو ناخواسته در دلِ من نشستی
چه آرام کردی دلِ غصه دارم
غزل بی حضورِ تو معنا ندارد
کسی مثلِ من با دلت آشنا نیست
تو آن نازنینی که همتا ندارد
بگو باز از رویشی تازه با من
پس از هر زمستان تو مثلِ بهاری
به یادِ تو هر لحظه عاشق ترینم!
نمی دانم آیا مرا دوست داری؟!
- ۹۷۹
- ۰۴ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۵۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط