صبر دل را چه کنمچون تو قرارم باشی

صبر دل را چه کنم،چون تو قرارم باشی
دیدگانم چه شود،اشک بهارم باشی

غم عشقت که چنان،طاقتی از جانم برد
آه... از لحظه ی غم،گر تو کنارم باشی

چشم،بر دیده ی تو،تا که مگر از نگهت
بوسه باران غزل،بر شب تارم باشی

عشق،تنها اثری بر دل عاشق باشد
طرحی از نور کشم،چون تو نگارم باشی

دست در دست تو و آبی احساس غزل
شور شیدای غزل،مونس و یارم باشی

می نویسم به دلم،آبی احساس تو را
آه...ای ماه بتاب،مطلع شعرم باشی
دیدگاه ها (۲)

همه را غیر تو ای کاش رها می کردمکاش یک بار فقط کار بجا می کر...

سبزتر گشتم ولی دیگر بهارت نیستم آه, من ماه شب تاریک و تارت ن...

میکشی دست !بکش،تا نگرانت هستم نشود فاش که من ، راز نهانت هست...

فقط یک بوسه با من باش، ترانه ساز دیروزم که من آواره ی لبهات،...

به چشمان تو می بخشم همه دار و ندارم رابه لبخند تو می بازم هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط