گاهی باید آدم دلش کمی خنثی بودن بخواهد

گاهی باید آدم دلش کمی خنثی بودن بخواهد!
کمی سرد شدن!
یا اصلا به یکباره محو شدن را !
مثلا برای مدتی روی بودن تمام آدمهای در رفت و آمد زندگی اش خط بکشد! بعد بنشیند با خودش خلوت کند. ببیند چند نفر دقیقا وقتی پیدایشان می شود که کارشان لنگ اوست و چند نفر همیشه در کنارش هستند!
یکدفعه دور تمام آدمهایی که همیشه هوایش دارند را خط قرمز بکشد!
یک وقتهایی باید به یکباره قید تمام آدمهای خوب زندگی اش را بزند تا اگر روزی به هردلیلی دست تقدیر آنها را از او گرفت،خاطرات زیادی وجود نداشته باشد که چشمش را خیس کند یا بغضش را منفجر!
گاهی هم نیاز است بنشیند و با تنهایی هایش خاطره سازی کند که اگر یک روزی،دیگر خبری از آدمهایی که حکم مگس دور شیرینی را برایش دارند،نشد،دلش نلرزد که دیگر تنهاترین آدم روی زمین شد!
که حالش بد نشود! که حداقل خیالش راحت باشد تکلیفش با خودش مشخص است و میداند از اول تنها بوده!
یک موقع هایی باید تنها بود!
تنهای تنها...
دیدگاه ها (۱۰)

من دلم رفت برای قبـاد اونجاهایی که هرکاری از دستش بر میومد ک...

هیچکس از دوریَت نمی‌میرد، فوقش این است که شب‌ها دیرتر به خوا...

آدم ها رفتن در ذاتشان است!همه می آیند که بروند...هر کسی یک ر...

یادش بخیر اون قدیما هر وقت سکه گیرم میومد می ذاشتم زیر کاغذ ...

--دوپارتی هیونلیکس -- پارت اول – در دل شب‌های نرمهیونجین به ...

جونگکوک

الماس من)پارت ۴ خوردی لیلی مکث کرد. نفسش بند اومد. چیزی توی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط