هر سحر از عشق دمی میزنم

هر سحر از عشق دمی میزنم
روز دگر می شنوم بر ملا
قصه دردم همه عالم گرفت
در که نگیرد نفس اشنا ...جناب سعدی
دیدگاه ها (۱)

ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته ای

دانی کدام جاهل بر حال ما بخندد ؟چشمی که باز باشد هر لحظه بر ...

قافله شب چه شنیدی ز صبح ؟مرغ سلیمان چه خبر از سبا ؟

زلال

در پس پرده بسی راز نهان می بینمیک جهان عشق در این کنج جهان م...

‍ هرکه ما دلدادگان را سرزنش ها می کندروز وشب این قصه را تکرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط