من که با جام لب لب به لبت لب به لبم

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
من که با جام لبِ "لب به لبت" لب به لبم
دائمُ الخَمرترین آدمِ غرق طَرَبم

رخصت از شعرِ نگاه تو بگیرد طبعم
جلوی "حضرت چشمت" چقدَر با ادبم "واجِبُ العشقی" و من مومن چشمان توام
گر چه در دینِ نگاهت عملی مُستَحَبَم

کورکورانه ندیدم همه شب خواب تو را
برقِ چشم تو چراغ است ، به رویای شبم

پیش تو فاصله ای نیست ، میان من و ماه
"سالِ نوری" شده تبدیل ، به "نصفِ وَجَبم"

چند صد بوسه بدهکارِ منی ، یادت هست ؟!
شعر گفتم به هوای لبت ... این هم طلبم

لب تو داغ ترین جای زمین است انگار
یَخ بریزید ، به رویای خیالی لبم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
وقتی دو پیک چشم تو مخمور می کند
کامم هوای شیره ی انگور می کند

لبهای شهد ریز تو مثل گل انار
دارد مرا عطش زده زنبور می کند

بر صخره های شانه ی من گیسوان تو
تندیس آبشار وفا جور میکند

این بی گناه را به گناهی ثواب تر
شیطان چشمهای تو مجبور می کند

تا سجده میکنم به گلستان دامنت
عطر تنت مرا ز خدا دور میکند

این چشمها سپاه سلیمان پیر را
دریک مْژه به هم زدنی مور می کند
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
دیدگاه ها (۴)

ساده تر از این👇 🏻 هم مگه داریم... #تـــو بخنــــد تا من ز...

عشق نوعی ایمان است ،برای آن ها که با ایمان اند،مهم نیست که آ...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط