نه گریه کردم نه شعری سرودم

نه گریه کردم ، نه شعری سرودم
سکوت کردم ، نگاه کردم ، بغض کردم ، بالش نرم و لحاف پرِ قویِ ویترین مغازه پشت سرت هم فقط نگاه می کردند، همه رد می شوند ، خواب شیرینت را بهم نمیزنم ،
فلاش دوربینم را روشن نمی کنم ، عکس می گیرم ، بخواب عزیزکم ، انسانیت هم خواب است ، 
فالی بر میدارم تا بی مشتری نمانی فال را باز میکنم می خوانم:
رسیدمژده که ایام غم نخواهدماند
چنان نماند چنین نیز نخواهد ماند
دیدگاه ها (۸)

آسمانم آبیست گر چه انگار کمی پر رنگ استچه کنم راهروی کوچه ی ...

الهی.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط