دل به امید روی او همدم جان نمیشود

دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند




بار آخری که در اسلامشهر دیدمش، نگران بود که بعد از شهادتش کسی شماتتی بکند؛ به ویژه در حق رهبر عزیز انقلاب. می‌گفت: «می‌ترسم بعد از ما پشت سر آقا حرفی زده شود.» محمودرضا خیلی هوشیار بود. فکر همه جای بعد از شهادتش را کرده بود. جنس نگرانی‌اش را می‌دانستم. نگران این بود که مثل زمان جنگ، کسانی بگویند که جواب خون این جوان‌ها را چه کسی می‌دهد و از این حرف‌ها. نمی‌دانستم در برابر حرفش چه باید بگویم. گفتم: «این طوری فکر نکن. مطمئن باش چنین اتفاقی نمی‌افتد.» وقتی این را گفتم برگشت گفت: «من می‌خواهم کار بزرگی انجام بدهم. نباید حرفی زده شود که ارزش آن را پایین بیاورد.»

چیزی پیدا نکردم در جواب حرفش بگویم. بی‌اختیار گفتم: «خون شهدای ما مثل خون سید‌الشهدا (ع) است. صاحبش خداست. خدا نمی‌گذارد چنین اتفاقی بیفتد.» گفت: «به هیچ کس اجازه نده پشت سر آقا حرف بزند.» خودش این طور بود. دیده بودم که وقتی کسی حرف نامربوطی درباره آقا می‌زد. اخم‌هایش می‌رفت توی هم. اگر با بحث می‌توانست جواب طرف را بدهد، جواب می‌داد و اگر می‌دید طرف به حرف‌هایش ادامه می‌دهد،‌ بلند می‌شد و می‌رفت.

شهیدمدافع حرم محمود رضا بیضایی❤🌹 #شهادت #بخون
دیدگاه ها (۱)

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنندتا کاج جشنهای زمستانی‌ات کنندآ...

دلتنگ رخ فاطمه اش بود علی(ع) ...وقت سحر از غصه نجاتش دادند ....

‏چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرمناگهان دل داد زددیوانه!م...

72 داستانک از زندگی ثروتمند ترین شهید شیعهمهدی(ادواردو)آنیلی...

1- اقا شما راست می گی !ماهم یه سری دیکتاتور بیسواد !فقط برای...

عکس مذهبی حضرت زهرا

بلاخره آدم ها خصوصیت های شخصیتی متفاوتی دارن و بعضا طرف چون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط