اکسهمافیا

#اکسه_مافیا
پارت ۵
تو اتاق بودم و تو فکر عمیقی فرو رفتم اونم این بود که اون از کجا میدونست که من اصلا بیرون رفتم کل غروب رو از لحظه ای که بیرون رفتم تا برگشتم خونه رو مرور کردم اما به چیزی نرسیدم اینجوری نمیشه باید برم ازش بپرسم
رفتم بیرون روی میز نشته بود و داشت چند تا پرونده رو نگاه می‌کرد کنار دستشم چند تا پرونده ی دیگه هم بود فک کنم همون پرونده هایی که امروز داداش اومد برد
+کوک
_او ا.ت چیزی شده
+ن چند تا سوال داشتم
_اوهم بپرس
+تو از کجا میدونستی من رفتم بیرون
_من قبل تو رسیدم اما چون باید پرونده ها رو برمی‌داشتم دیر تر اومدم
+بخاطر من رفتی بیرون
_هم اره هم ن
+میشه درست بگی منظورت چیه
_خوب جین هیونگ کارم داشت اومده بود ایم چندتا پرونده رو بهم بده بعد حس کردم بودن من اذیتت میکنه پس با هیونگ رفتم قرارگاه
+لازم نیست بخاطر من از خونه خودت بری
_ن ا.ت فقط میخواستم راحت باشی
+ممنون ولی دیگه اینکارو نکن فقط من بیشتر اذیتت میشم
_اوم
+من میرم بخوابم
_فردا باهم میریم دانشگاه
+ن زحمتت نمیدن بعدشم راحت نیستم تا یه مدت نمیخوام زیاد دور ور هم باشیم حداقل تا زمانی که آروم شم
_ولی...باشه شب بخیر
+شب بخیر
ویو کوک
وقتی میبینم ا.ت داره اینجوری ازم دوری میکنه نمیتونم تحمل کنم واقعا واسم سخته منی که هیچی و هیچکس برام مهم نبود یهو برای اولین بار عاشق شدم و بدون اینکه بخوام ازش جدا شدم حالا هم که دوباره دیدمش انقد دلش ازم شکسته که نمیتونیم پیشش باشم روی قلبم یه بار خیلی سنگینی رو حس میکنم که نمیدونم باید باهاش چی کنم
برای امروز بسه برم بخوابم
فردا
زود بیدار شدم آماده شدم و رفتم تو آشپزخونه که صبحونه درست کنم که ا.ت از اتاق اومد بیرون
_سلام
+سلام
_بیا بشین میخوام صبحونه درست کنم
+من نمیخورم مرسی
و رفت یعنی تا این حد دلش ازم شکسته و ازم متنفره...😔
ویو ا.ت
برای خودمم اینجور رفتار کردن با کوک واقعا سخته ولی باز دلم شکسته ازش متنفر نیستم ولی ناراحتم ناراحت از اینکه یه توضیح بهم نمیده از اینکه یهو رفت و منو سه ماه تو بی‌خبری گذاشت اونم با افکار وحشتناکم
شرط= ۸ تا لایک❤️، ۸ تا کامنت🗨