ما ه دا مشت دارم

ما يه دايي مشتي داريم
كه بهش ميگيم خان دايي
ازاون سيبيل كلفتا كه خيلي كسي جرعت نميكنه بره طرفش...
اما من خيلي باهاش راحت بودم
خيلي هم حرف ميزديم
ازگذشتش ميگفت
ازدختر موبلندي كه عاشقش بوده ولي تودوران عقد يه تصادف مييرتش پيش خدا...دايي هم ديگه هم زندگيشوباكسي شريك نميشه بعده اون...
مجردكه بودم همش بهم ميگفت دايي يه چيزميگم آويزه ي گوشت كن...
هيچوقت كوتاه نكن موهاتو
فرق نداره لخت باشه يافرفري
عطرش مهمه
موهاي زنا يه بويي داره كه هيچ جاي دنيانميشه پيداكرد...
اصلايه پامسكنه واسه مرد..
گيج ميكنه
مست ميكنه
بيهوش ميكنه
ميبره به جاهاي دوووور...
كوتاشون نكن... چندساليه ازاون حرف خان دايي ميگذره...
ديشب مردِمن...فيروزه ايِ دنياي صورتي من...
ازسركاراومدخونه
كلافه بود...
چيزي نگفت منم نپرسيدم
شام خورديم
رفت توتراس وچنددقيقه خيره شدبه چراغاي شهر
هي دستشو كلافه كشيدتوموهاش ولي آروم نشد...
اومدتواتاق
خوابش نميبرد
نشست لبه ي تخت وپيشونيشوتكيه دادكف دستش...
اومدم پايين تخت نشستم
پشت بهش
تكيه دادم به ستون پاهاش...
كش موهامو بازكردم
جوري كه بريزه توصورتش
شونه رودادم دستش گفتم:
ميشه موهاموشونه كني....؟
نميديدم صورتشو
ولي حس كردم خنديد...
صورتشوفروكرد توموهام
شايداندازه ده دقيقه سرش پشت گردنم لابلاي موهام بود...
اروم شونشون كرد وبوسيد...
بعد....
بغلم كردوخوابيد...
آرومه آروم...
آروم ترازهميشه...


#زهرا_كرانپايه
دیدگاه ها (۱)

+یا ایُها الذینَ آمَنو؟-جانم؟+هروقت ندونستی کجابری به سمت من...

تو را دوست دارم ❤️از مادرت ممنونم که پدرت را انتخاب کرداز پد...

+ بوی تن اونی که دوسش داری ،از تمام عطر‌های دست ساز فرانسوی ...

روی این قفل نوشتند دعا می خواهدمن سپردم به خودش هر چه خدا می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط