دستمو کردم تو جیب خودم سرمارو پس زدم خودم ب تنهایی

دستمو کردم تو جیب خودم. سرمارو پس زدم خودم بە تنهایی.
تنهایی دستای یخ زدمو ها کردم.
آروم کردم خودم‌و. بغلش گرفتم و زدم رو شونەش و با داد و گریەش بە گریە نیفتادم، بهش گفتم من اینجام، من اینجام، من اینجام. آرە لعنتی من اینجام آروم بگیر.
شبا تب من رو پایین آوردم. مراقب بودم نکنە فکرش جایی بچرخە.
من رو سرپا کردم.
الان، من، آرومە.
نشستە رو بە روم و دستمو فشار می‌دە، زمزمە می‌کنە تونستم!
و تونستم!
من می‌دونم جز خودم کسیو ندارم، من میدونم همە می‌ذارن می‌رن.
ولی باید در گوش من مدام زمزمە کنم، اینجام قول میدم تنهات نذارم. قول می‌دم همیشە منو داری. خودم شونەت می‌شم. خودم کوە محکم بی تکیەگاهیت می‌شم. خودم درەهارو می‌بندم نمی‌ذارم بیفتی.
آدم خودشو تنها بذارە ک نمیشە!
من اینجام! برای خودم اینجام.

#هاوژین_کهنه‌پوشی
دیدگاه ها (۱)

افرادی که در مسیر زندگی به بلوغ عاطفی و فکری و شخصیتی می‌رسن...

در نهایتدر نیمه شبیباز خواهم گشتبه جایی که به آن تعلق دارم.ب...

من که نمیتونم غصه هاتو کم کنم یا بهت بگم همه‌چیز درست میشه ن...

آدم ها شاید نتوانند چیزی را که می خواهندرا ، داشته باشند،،ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط