اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۴۹
[ویو جونگ کوک]
هامین: آنالی جون بیدار شو ...آنالی
بلند شدم سرجام نشستم...عجیب بود آنالی خواب بود
هامین: آنالی جون لطفاً بیدار شو
چشماش باز کرد...آروم بلند شد ...چشماش قرمز شده بود
لبخندی زد و هامین بغل کرد
آنالی: بیدار شدم عزیزم...شازده کوچولو شام خوردی ؟
هامین: نه...می خوام با تو بخورم
محکم گونش بوسید...و لبخند زد
آنالی: تو برو پایین من میام... باشه عزیزم
هامین بلند شد پا تند کرد رفت.....سرش خم کرد
جونگ کوک: اگه حالت خوب نیست استراحت کن
آنالی: خوبم...
بلند شد...و طوری بود که انگار سعی داشت خوب بودن به خودش تحمیل کنه
لبخند ملایمی زد گفت
آنالی: بیا بریم شام بخوریم
همراه آنالی به سمت طبقه پایین رفتیم هامین نشسته بود آنالی کنار هامین نشست
[ویو آنالی]
همه شروع کردن خوردن.....هامین با نگاهی معصوم نگام می کرد
میل خوردن نداشتم....
هامین: آنالی جون...خوبی ؟
لبخند زدم گفتم
آنالی: عالیم..شام تو بخور عزیزم
همه شامشون تموم شد...همراه هامین روی کاناپه نشسته بودم
اون حرف میزد منم با ذوق نگاهش می کردم
جونگ کوک اومد نشست دقیقا پشت سر من و چسبیده بهم......
پارت ۴۹
[ویو جونگ کوک]
هامین: آنالی جون بیدار شو ...آنالی
بلند شدم سرجام نشستم...عجیب بود آنالی خواب بود
هامین: آنالی جون لطفاً بیدار شو
چشماش باز کرد...آروم بلند شد ...چشماش قرمز شده بود
لبخندی زد و هامین بغل کرد
آنالی: بیدار شدم عزیزم...شازده کوچولو شام خوردی ؟
هامین: نه...می خوام با تو بخورم
محکم گونش بوسید...و لبخند زد
آنالی: تو برو پایین من میام... باشه عزیزم
هامین بلند شد پا تند کرد رفت.....سرش خم کرد
جونگ کوک: اگه حالت خوب نیست استراحت کن
آنالی: خوبم...
بلند شد...و طوری بود که انگار سعی داشت خوب بودن به خودش تحمیل کنه
لبخند ملایمی زد گفت
آنالی: بیا بریم شام بخوریم
همراه آنالی به سمت طبقه پایین رفتیم هامین نشسته بود آنالی کنار هامین نشست
[ویو آنالی]
همه شروع کردن خوردن.....هامین با نگاهی معصوم نگام می کرد
میل خوردن نداشتم....
هامین: آنالی جون...خوبی ؟
لبخند زدم گفتم
آنالی: عالیم..شام تو بخور عزیزم
همه شامشون تموم شد...همراه هامین روی کاناپه نشسته بودم
اون حرف میزد منم با ذوق نگاهش می کردم
جونگ کوک اومد نشست دقیقا پشت سر من و چسبیده بهم......
- ۱۴.۶k
- ۱۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط