من دیگر خواب نمیبینم

من دیگر خواب نمیبینم
میترسم
دوست داشتنت
دوباره سر،باز کند
ومن
باز هم همه را قربانی رفتنت کنم
رفتنت امتحان سختی بود
دقیق نمیدانم
قصد خدا امتحان بود؟
یا انتقام
دیدگاه ها (۱)

من یک زنماز غروب،همراه درد،. در چشمان خونب...

غرور !پیشِ چشمانِ تو تکه تکه می شودوقتی راهِ فراری نیستوقتی ...

دوستم داشته باش قبل از همه بعد از هر رفتن دوستم داشته باشدرس...

-به من بگو ببینم او را چگونه دوست داری؟+نلی، این چه سؤال احم...

ادامه....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط