پارت سوم عشق غیر ممکن

دوهفته از اومدن من به اینجا میگذره
بابا خیلی خوبه(منحرف نشوید🤌)
الان داره موهامو شونه میکنه تا برم مدرسه
آت:بابا تو چرا زن نداری؟
شوگا:چون همشون دنبال پولمن
آت:ها ایششش هیچکدوم لیاقت بابای منو ندارن بابا به این خوبی
شوگا :من بابای خوبیم؟
آت:معلومه
آت:راستی بابا من میخام موهامو کوتاه کنم تا کف پام میرسه خیلی داره ازیتم می‌کنه
شوگا:نخیر تو اینا رو کوتاه نمیکنی
آت:باشه
شوگا :آت رفت مدرسه وقتی برگشت باید بهش بگم اینجوری بهتره آره
آن:وقتی برگشتم بابا تو فکر بود
کنارش نشستم
آت:بابا؟ خوبی ؟چیزی شده؟
یونگی : ......


ببخشید کوتاه شد
فعلا تو خماری باشید
👍
می‌دونم تو خماری بودن درد بدیه اما نترسید
تا امشب می‌زارم البته فک کنم😐
دیدگاه ها (۱۰)

یونگی:هوففف راستش آت باید یه چیزی رو بهت بگم آت:چی؟یونگی: م....

یونگی:دختره هرزه منو گول میزنی ارعههآت:چ..چیی؟یونگی کشون کشو...

پارت دوم عشق غیر ممکن

پارت اول عشق غیر ممکن

ادامه تک پارتی...

سناریووقتی خیلی عصبانی😑نامجون: ( داره کتاب میخونه که میخوره ...

آیدل من ( در خواستی )پارت ۲۱ات: من برم لباسامو عوض کنم برا ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط