گناهکارمن

#گناهکار_من🎀
#پارت_پنجم
شوگا:چرا کاری باهات کرده؟؟
ات:چیزه آره راستش میخواست منو به یه پیرمرد مرد همسن بابابزرگم بفروشه منم بخاطر همین فرار کردم...
شوگا:عوضی حرومزاده زورش به یه بچه میرسه
بیا توافق کنیم...
ات:چه توافقی؟
شوگا:تو کاری میکنی تا از داداشت انتقام بگیرم منم میزارم تو خونم امن و در امان بمونی قبول؟
ات:عامممم باشه قبوله🤝🏻
شوگا:خوبه پس 🤝🏻
ات:اما اگه اون پیرمرده منو پیدا کنه چی؟🥺
شوگا:نترس پیدات نمیکنه
ات:پیدام کنه قطعا میمیرم
شوگا:پیداتم کنه نمیزارم کاری کنه
ات:عوااا جدیییی؟
شوگا:آره،خب دیگه کوچولو وقت خوابته برو بخواب الان به خدمتکار میگم اتاقتو حاضر کنه
ات:باش خیلی ممنون
خدمتکار اتاق ات رو آماده کرد
خدمتکار:خانم اتاقتون آمادس بفرمایید
ات: ممنون
خدمتکار:یه دست لباس هم رو تخت هست خواستین بپوشین
ات:نه نه اینا خیلی بازن نمیپوشم
خدمتکار:باشه هرجور راحتین چیزی لازم داشتین صدام کنید
ات:حتما مرسی
ویو ات: یه تیشرت تو کمد بود اما برام خیلی بزرگ بود اونو برداشتم و پوشیدم
بعد رفتم دسشویی و اومدم رو تخت خوابیدم.
لایکا بالاااا🎀🍓
دیدگاه ها (۱۶)

#گناهکار_من🎀#پارت_ششمویو شوگا:جیهوپ زنگ زدجیهوپ:الو چیشد؟مشک...

☆☆

#گناهکار_من🎀#پارت_چهارمجیهوپ:اوکی ما رفتیم چیزی نیاز داشتی ز...

#گناهکار_من🎀#پارت_سومات:آیییی داره بارون میاد کههه من نصف شب...

پارت ۳۶ات: بالاخره میتونیم بریم جیمین: اره ات: اخیش بالاخره ...

پارت ۳۷ات: نکنه فهمیده موچی هاشو خوردم خدمتکار دوم از ترس جی...

ات تو باتلاق ذهنی گیر کرده بود این اتفاق برای نمونه ۰۰۹ خیلی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط