اگر روزی مجبور بشیم زمین رو تخلیه کنیم

اگر روزی مجبور بشیم زمین رو تخلیه کنیم،
من روی سیّاره‌ی مسکونی جدید،
عطرفروشی ‌می‌زنم و از دلتنگی آدما کاسبی می‌کنم.
عطر خاک بارون‌خورده می‌فروشم،
عطر چمن کوتاه‌شده،
عطر زعفرون و برنج،
عطر بازار خشکبار و ادویه،
عطر زیر گردن یار،
بوی اقاقیا توی کوچه‌ها ، تو فصل بهار ...




چهارشنبه هفتم #فروردین ۱۳۹۸
ساعت هجده : چهل و دو دقیقه
۱۸۰۴
۱۷۸۹
دیدگاه ها (۷)

‏گفتم آباد توان ساخت دلم را گفتا‏حسن این خانه همین است که وی...

خوب میکنی حالم را...خوب مثلِ نشستن زیرِ کرسیِ مادربزرگ ، بوی...

بهارم که باشی مست می شوم از عطر تَنَت بودن با تو یع...

افسوس که شد دلبر و در دیده گریانتحریر خیال خط او نقش بر آب ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط