دنیای تاریک من (:

#دنیای_تاریک_من
پارت:4
زود گوشیشو داد و شماره رو گرفت و تعظيم کرد و دوید و لینو هم به خونش رفت و آماده شد که بره باشگاه و رفت سوار ماشینش شد و داشت میرفت که دید یک ماشین مشکی جلوی راهشو گرفته.
پیاده شد و رفت تو شیشه ی ماشین شیشه ی دودیش اومد پایین و لینو کپ کرد ...

دید از هان :
هان داشت با خوشحالی به خونش میرفت و هی دلش می‌خواست به لینو زنگ بزنه و همش دستش رو می‌برد زنگ بزنه ولی برمی‌داشت و منصرف میشد ، هان کوچولوی داستان هیچوقت هیچ دوستی نداشت و همیشه بهش میگفتن افتضاحه ولی اینسری واقعا دوست داشت با لینو دوست بشه و خیلی خوشحال بود و  حداقل ۶۰ بار دستش رو برد که زنگ بزنه و زنگ نزد آخر گوشیش رو گذاشت تو جیبش و رفت دنبال بهونه که بهش زنگ بزنه .

دید از لینو :
لینو خیلی کپ کرده بود و عصبانی بود وگفت لعنتتتت روزم خراب شد و با صورت سرد و ترسناک به اون فرد خیره شد .اما اون فرد کی بود ؟ اون کسی‌که اعصاب لینو رو اینقدر خورد کرده بود کی بود؟ لینو گفت :چرا اومدی چرااا بعد این همه سال اومدییی؟و داد زد سرش و با عصبانیت به سمت ماشینش رفت و دور زد و با سرعت رفت و پشت دود ماشینش محو شد و همش از ماشین های مختلف لایی می‌کشید.
اما اون فرد که تو ماشین بود کی بود؟

ادامه دارد😌
دیدگاه ها (۰)

دنیای تاریک من (:

دنیای تاریک من (:

دنیای تاریک من (:

دنیای تاریک من(:

عشق مافیاییp2

دوپارتی مینسونگ: (وقتی که تو....)هان:منو لینو داشتیم با سونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط