پآرت7. دلبرک شیرین آستآد

پُـــــــآرتُـــــــ7. دلبےـرک شےـیرینےـ آسےـتےـآد🍭

با تعجب سریع بلند شدم و به سمتش برگشتم و با دیدن کسی که جلومه چشمای آبی درشتم گرد شد.

منم میگم جذاب تو بخون جذاب. یَککک چیز حقی بود. هعیییییی. من موندم خدا به این قیافه میداد من کدوم گوری بودم؟

قدش حداقل 190یا بيشتر بود. چشمای سبز رنگ روشن داشت و پوست نسبتا سفید و زاویه فکش قشنگگگگ خربزه قاچ میکرد. قشنگ با روح آدم بازی می‌کرد

دماغ استخونی باریک و لبای متناسب با صورتش و موهای خرمایی مایل به طلایی موج دار.

اوفففف. سیکس پکاش از توی پیراهن مردونه مشکیش معلوم میشد و آستیناش که قشنگ چسبیده به بازوش انگار که استیناش می‌خواست پاره بشه.
من بدبخت که قدم صد و پنجاه و سه بود تا زیر تخت سینه اش بودم.

بر خلاف چیزایی که توی ذهنم گفته بودم ابروهای کلفت و هشتی شکل ظریفمو درهم کشيدم و گفتم:خب که چی به تو چه؟

پوزخندی زد و با چشمای سبز رنگش که تحقیر ازش می‌بارید بهم نگاه کرد و گفت:زبونتم درازه دختر جون. بپا سرتو به باد ندی

با عصبانیت با چشمای آبی درشتم به چشماش زل زدم و گفتم:من هرکاری دلم بخواد میکنم. به تو هیچ ربطی نداره. حالا هم هری. نمیخوام اینجا ببینمت

با قدمای بلند به سمتم اومد که ترسی به دلم رخنه کرد. بسم الله. برادر آرام. هوشششش. ولی نشون ندادم و یک قدم به عقب رفتم

با چشمای سبزش زل زد به چشمام گفت‌:توعه رعیت زاده چطور جرات میکنی با من اینجوری حرف بزنی؟ یعنی تو منو نمیشناسی

اخ امان از صداششش. ولی چیزی از افکارم نگفتم و پوزخندی زدم و گفتم:جناب. جاستین بیبر نیستی که همه بشناسنت. بکش کنار بزار باد بیاد دراز بد قواره.

خدایی بدقواره نبود. یَک ادم نایسسسسس. منتهی من میخواستم کم نیارم اینو گفتم

با تمسخر خندید که خیلی زورم داد. مرتیکه سگ. به من اینجوری میخندی؟

با عصبانیت مشتمو بالا آوردم و محکم زدم به شکمش خدایاااااا این شکمه یا تخته سنگ؟ با درد عجیبی که توی دستم پیچید کمی اخم کردم ولی چیزی نگفتم

پوزخندی زد و گفت:توعه یک و نیم متری فکر میکنی میتونی منو بزنی؟ برو عموجون. برو. من فوتت کنم باد بردتت

با چشمان آبی درشتم که ازش آتیش پرتاب میشد بهش نگاه کردم.

و با حرص و عصبانیت بوت های مشکی سوارکاریمو پوشیدم و سوار برفی شدم و با سرعت از کنارش رد شدم و به سمت عمارت تازوندم.

احمق خر. به من میگه رعیت زاده. رعیت زاده هفت جد و ابادته. خر بز. برو بمیر مرتیکه احمق. فک میکنه خیلی گوز بزرگیه. اوففف
دیدگاه ها (۵)

شبیه پتوشههههه☺️☺️

پآرت8. دلبرک شیرین آستآد

پآرت6. دلبرک شیرین آستآد

پآرت5. دلبرک شیرین آستآد

پآرت9. دلبرک شیرین آستآد

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت اخر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط