شبیه آتشی در باد خاکستر نمی گیرم

شبیه آتشی در باد خاکستر نمی گیرم
اگر خاموش گردم شعله را از سر نمی گیرم

به من از خم شدن چیزی مگو چون آنچنان سختم
که شکل از ضربه های پتک آهنگر نمی گیرم

گرفتی هر چه را دادی، خیالی نیست اما من
دلی را که سپردم دست تو،دیگر نمی گیرم

من آن مرغم که بگشایی قفس را باز می ماند
به هر جا خو کنم دیگر، از آنجا پر نمی گیرم

به من گفتی که هر چیزی بهای در خوری دارد
بهای عشق من مرگ است از آن کمتر نمی گیرم

مرتضی جهانگیری
دیدگاه ها (۱)

تنهایی از آن نیست که آدم کسانی را در اطراف نداشته باشد... از...

از باد دستی خود، ما میکشان خرابیم در کاسه سرنگونی، هم چشم با...

هر کسی تخمی به خاک افشاند و ما دیوانگان.دانه زنجیر در دامن ص...

داشت برای معشوقه اش می نوشت ..." عزیزممنتظرم باش،و به کودکی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط