گنجشک به خدا گفتلانه ی کوچکی داشتمآرامگاه خستگی ام وسر

گنجشک به خدا گفت:لانه ی کوچکی داشتم،آرامگاه خستگی ام وسر پناه بی کسی ام بود.

طوفان تو آن را از من گرفت کجای دنیای تو را گرفته بودم؟؟؟

خدا گفت:ماری در کمین لانه ات بود و تو در خواب بودی ، باد را گفتم لانه ات را واژگون کند و تو از کمین مار پر گشودی . چه بسیار بلاها که از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخواستی.
دیدگاه ها (۳)

،،،

همه در دنیا کسی را دارند برای خودشان:خسرو و شیرینلیلی و مجنو...

ockwave-flash" name="player" style="outline: none" data="htt...

!-- Begin http://falyric.ir --><script type="text/javascript...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط