خدمتکار من
خدمتکار من ( پارت ۲ )
# : پرنس ادوارد
ادوارد ویو
دوباره از قصر فرار کردم اومدم برم به سمت رود خونه چشمم به دختر زیبایی افتاد پسر کوچولویی همراهش بود قلبم شکست بهش نمیخورد ازدواج کرده باشه
کیریستا ویو
با مینی اومدم دیدم یه پسر دراز کشیده داره به من نگاه میکنه
پایان ویو
_ ببخشید چیزی شده اقا؟؟
# نه معذرت میخوام
کیریستا ویو
برای غذا بیشتر آب باید میبردم
مینی هم که نمیتونه بیاره دستم درد میکرد
نمیتونستم بیارمش
ادوارد ویو
دیدم نمیتونه بیار رفتم ازش بگیرم که گفت ممنون آقا خیلی ممنون من اینیکی رو میارم گفتم دوشیزه میتون اسم زیباتون
رو بدونم؟
با خجالت سرشو پایین انداخت و گفت
کیریستا آقا
# : پرنس ادوارد
ادوارد ویو
دوباره از قصر فرار کردم اومدم برم به سمت رود خونه چشمم به دختر زیبایی افتاد پسر کوچولویی همراهش بود قلبم شکست بهش نمیخورد ازدواج کرده باشه
کیریستا ویو
با مینی اومدم دیدم یه پسر دراز کشیده داره به من نگاه میکنه
پایان ویو
_ ببخشید چیزی شده اقا؟؟
# نه معذرت میخوام
کیریستا ویو
برای غذا بیشتر آب باید میبردم
مینی هم که نمیتونه بیاره دستم درد میکرد
نمیتونستم بیارمش
ادوارد ویو
دیدم نمیتونه بیار رفتم ازش بگیرم که گفت ممنون آقا خیلی ممنون من اینیکی رو میارم گفتم دوشیزه میتون اسم زیباتون
رو بدونم؟
با خجالت سرشو پایین انداخت و گفت
کیریستا آقا
- ۱.۴k
- ۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط