یادمه بچه که بودم یه روز مدام پلکم میپرید

یادمه بچه که بودم یه روز مدام پلکم می‌پرید،
مادربزرگ بهم گفت این نشونه‌ی اومدن مهمونه.
از اون روز و اون سال نمی‌دونم چندبار دیگه پلکام پرید
ولی می‌دونم که از اون روز و اون سال هنوز مهمون نیومده...

سلام! قدم بگذار بر سرمان،
این جا خانه‌ی خود توست اگر بپذیری
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.
دیدگاه ها (۳)

زل زدن مایه ی آزار است زُل نزنیم؛ به زن چاق توی پراید، به ال...

پدر من همیشه میگفت: یادت باشه ، این مملکت رو قانون اداره نمی...

آدم های شلخته را دوست دارم. می توانی در کنارشان با لباس راحت...

دلم نمی‌آید که شب را رها کنم و همین‌طوری بخوابمشب قشنگ استیک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط