یادمه بچه که بودم یه روز مدام پلکم میپرید
یادمه بچه که بودم یه روز مدام پلکم میپرید،
مادربزرگ بهم گفت این نشونهی اومدن مهمونه.
از اون روز و اون سال نمیدونم چندبار دیگه پلکام پرید
ولی میدونم که از اون روز و اون سال هنوز مهمون نیومده...
سلام! قدم بگذار بر سرمان،
این جا خانهی خود توست اگر بپذیری
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.
مادربزرگ بهم گفت این نشونهی اومدن مهمونه.
از اون روز و اون سال نمیدونم چندبار دیگه پلکام پرید
ولی میدونم که از اون روز و اون سال هنوز مهمون نیومده...
سلام! قدم بگذار بر سرمان،
این جا خانهی خود توست اگر بپذیری
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.
- ۱.۵k
- ۰۲ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط