شعری از حسین پناهی

[تفنگ]

تفنگ نمی‌دانست،
شکارچی نمی‌دانست،
پرنده داشت برای جوجه‌هایش غذا می‌برد،
خدا که می‌دانست!
نمی‌دانست...؟!

◇ برگردان به کُردی:

تفەنگ نه‌ێزانست،
راوچیش نەێزانست،
وا پەلەور بۆ جوچکەکانی چێشتی ئەبرد،
خودا خۆ ئەیزانەست!
نەێزانست؟!



شعر: #حسین_پناهی
برگردان: #زانا_کوردستانی
دیدگاه ها (۰)

ترجمه‌ی شعرهایی از روژ حلبچه‌ای

تلخیصی بر کتاب راه برفی

خبر

خبر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط