ام

ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺗﻮﺍﻡ
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺯﻧﮑﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭﺗﻮام

ﮔﺮﭼﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﺯﺟﻬﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﺁﻭﺭﺩﭘﺪﯾﺪ
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﺗﻮﮐﺮﺩﻡ ﻭﭘﺪﯾﺪﺍﺭﺗﻮﺍﻡ

ﺗﻮﺑﺮﻗﺺ ﺍﺯﺳﺮﺍﯾﻦ ﻣﯽ خوشیم کم نشود
ﺗﺎﺳﺤﺮﺷﻌﺮ بخوان ﻣﻦ ﮐﻪ شنیدارﺗﻮﺍﻡ

ﻗﺴﻤﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﺍﺯﻧﺎﺯﺗﻮسهمی ﺑﺨﺮﻡ
ﻭﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺮﺩﺍﺭﺗﻮﺍﻡ

ﭘﺸﺖ ﺍﯾﻦ ﻟﺸﮑﺮ بیرﺣﻢ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻧﮕﺮﯾﺰ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ توسوگندﮐﻪ ﺳﺮﺩﺍﺭﺗﻮﺍﻡ

ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺯﻭﻗﺖ ﻏﺰﻝ گفتنم آﻣﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﻭﺵ
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﯿﺪﺍﺭ تو ام


/
دیدگاه ها (۱۶)

تو به قولِ غزل از ماه کمی ماه تریتو از این شاعر بی قافیه آگا...

مهربانیت را مرزی نیست, یقین دارم فرشته ای قبل از افرینشت قلب...

برای از#تو گفتن بی اجازه به آغـوش شعرهایم کِشاندمتپس چراآتش ...

هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی کـاغـذهـای بـی جـان نـمی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط