تحویل دار بانک در حال جمع کردن حساب ها و جمع و جور کردن ...

تحویل دار بانک در حال جمع کردن حساب ها و جمع و جور کردن میزش بود که پسر نوجوانی وارد شد و یک فیش به تحویل دار داد، کارمند گفت: ببخشین، ما حساب ها رو بستیم و الان امکان تحویل فیش نیست! پسر اصرار کرد و تحویلدار گفت: گفتم که نمیشه! پسر گفت: اگه بابام رو بیارم اون وقت میدونه باهات چی کار کنه! کارمند گفت: اگه پدرت رئیس کل بانک مرکزی هم باشه من اجازه ندارم کاری برات انجام بدم، برو بیرون هر کاری میخوای بکن. پسر رفت و چند دقیقه بعد که کارمند میخواست از بانک خارج شود با مرد میانسالی که ظاهری خسته و خاک آلود داشت وارد شد، کارمند بانک به استقبال مرد رفت و گفت: ببخشین قربان من نمی دونستم ایشون پسر شما هستن و گرنه کارشون رو انجام میدادم، بعد هم فیش رو گرفت و رفت پشت کامپیوتر و تظاهر کرد که در حال انجام کار آن هاست، پسرک از بانک خارج شد و مرد به کارمند گفت: ممنون که من رو پیش پسرم بردین بالا. تحویلدار گفت: خواهش می کنم، هر پدری برای پسرش یک قهرمانه، حتما فردا اول وقت کار شما رو انجام میدم اما الان امکانش نبود.
💛 💚 روز پدر مبارک💛 💚
دیدگاه ها (۲)

تنهایی را سربازی می فهمد که مرخصی داشتاما جایی برای رفتن ندا...

اهههه لعنتی اون عوضی اون عموی عوضیم اون به من درخوا‌‌‌‌‌‌ست ...

black flower(p,277)

black flower(p,289)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط