چشمانش
چشمانش:
رنگی نادر، آبیِ تیره با حلقههایی طلایی دور مردمک— مانند گرگهای کوهستان
وقتی بهم نگاه میکرد، چشمچراغهای اینجا در آنها منعکس میشد حتی در قلب جنگل
دستانش:
با لمسی به نرمیِ بال پروانه که آرومم میکرد
رگهای آبی روی دستهایش مانند نقشهی رودخانههایی که به سمت من جاریبود
موهایش:
مشکی با رگههای بنفش (فقط زیر نور مستقیم ماه دیده میشود)
همیشه آشفته، انگار تازه از بادهای کوهستان برگشته
الان که دارم نگاهش میکنم چشم هام مثل دریاچه ای یخ زده در سپیده دم بود
نور مهتاب مستقیما در آن ها میتاپید و تویر اون را در مردمک هام منعکس میکرد،انگار تمام جهان تو چشمام جا گرفته بود
وقتی نگاهش به من افتاد که به هوش اومدم نفسش تو سینه حبس کرد و به آرامی صورتمو لمس کرد
داشت گریه میکرد اما انگار با گریه کردن اون منم گریم میگرفت
با طعمی شیرین و کمی تلخ مانند عشقی که با درد آمیخته شده بود
گلهای سفید زیر پاهامون شکفتند و رایحهشان در اطرافمون پیچید
ستارهها از آسمون پایین آمدند و مانند پروانههای نورانی دور سرمان چرخیدند
رودخانهٔ یخزده شروع به آواز خواندن کرد— ملودیای که تنها عاشقان میشنوند
اشک هامون که به زمین رسید،گل سرخی رویید که وسطش مروارید آبی داشت
"اسمت چیه؟.....چرا؟چطوری!"خیلی سوال داشتم بلند شدم و نشستم روبه روش
گل را چید و گذاشت روی موهام مروازیدش افتاد و تبدیل شد به یه انگشتر رو انگشتم واقعا قشنگ بود
"کیونگ به معنای درخشش و سرا به معنای ستاره درخشان ترکیب قشنگیه مگه نه؟"
رنگی نادر، آبیِ تیره با حلقههایی طلایی دور مردمک— مانند گرگهای کوهستان
وقتی بهم نگاه میکرد، چشمچراغهای اینجا در آنها منعکس میشد حتی در قلب جنگل
دستانش:
با لمسی به نرمیِ بال پروانه که آرومم میکرد
رگهای آبی روی دستهایش مانند نقشهی رودخانههایی که به سمت من جاریبود
موهایش:
مشکی با رگههای بنفش (فقط زیر نور مستقیم ماه دیده میشود)
همیشه آشفته، انگار تازه از بادهای کوهستان برگشته
الان که دارم نگاهش میکنم چشم هام مثل دریاچه ای یخ زده در سپیده دم بود
نور مهتاب مستقیما در آن ها میتاپید و تویر اون را در مردمک هام منعکس میکرد،انگار تمام جهان تو چشمام جا گرفته بود
وقتی نگاهش به من افتاد که به هوش اومدم نفسش تو سینه حبس کرد و به آرامی صورتمو لمس کرد
داشت گریه میکرد اما انگار با گریه کردن اون منم گریم میگرفت
با طعمی شیرین و کمی تلخ مانند عشقی که با درد آمیخته شده بود
گلهای سفید زیر پاهامون شکفتند و رایحهشان در اطرافمون پیچید
ستارهها از آسمون پایین آمدند و مانند پروانههای نورانی دور سرمان چرخیدند
رودخانهٔ یخزده شروع به آواز خواندن کرد— ملودیای که تنها عاشقان میشنوند
اشک هامون که به زمین رسید،گل سرخی رویید که وسطش مروارید آبی داشت
"اسمت چیه؟.....چرا؟چطوری!"خیلی سوال داشتم بلند شدم و نشستم روبه روش
گل را چید و گذاشت روی موهام مروازیدش افتاد و تبدیل شد به یه انگشتر رو انگشتم واقعا قشنگ بود
"کیونگ به معنای درخشش و سرا به معنای ستاره درخشان ترکیب قشنگیه مگه نه؟"
- ۵۵۵
- ۰۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط