قسم به این دل ویران دلم هوای تودارد

قسم به این دل ویران دلم هوای تودارد
به این دو دیده گریان دلم هوای تو دارد

به آن نسیم سحرکه اورد ز کوی تو بویی
زبوی کوی توحیران دلم هوای تودارد

چوبلبلی که نوایش بجز ترانه گل نیست
نشسته مست وغزل خوان دلم هوای تو دارد

مثال باد وزان کو چوشانه بر سر بیدی
که زلف کرده پریشان دلم هوای تو دارد

تنم بسان قفس گشته واسیر زخویشم
از این قفس برهان جان دلم هوای تو دارد

براه عاشقیت جز غم وبلا چو ندیدم
بلای عشق بگردان دلم هوای تو دارد

بجز وصال تو جانا مرا خیال دگر نیست
به تاب گیسوت ایجان دلم هوای تودارد

به مثل برگ خزانم اسیر گردش ایام
فتاده ام به بیابان دلم هوای تو دارد ♡
دیدگاه ها (۳)

از دو عالــم دردت ای دلـدار بـس باشـد مـرا کافر عـشقـم اگ...

خبر از دل چه بگویم که گرفتار تب استدل بیحوصله چندیست که جانش...

آخر ای دوست نخواهی پرسیدکه دل از دوری رویت چه کشیدسوخت در آت...

هر چه کنم نمی شود ، تا بروی تو از دلم ،،از تو فرار می کنم ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط