My angel part

My angel (part5)

نفهمیدی چیشد که مرد ازت جدا شد و با خوردن مشتی توی صورتش پخش زمین شد … درسته چان بود .. متوجه نبودت شده بود به سختی پیداتون کرده بود ، حالا هم سخت در حال زدنه مرد بود ، انقدر کتکش زد که اون عوضی بیهوش شد ، بعد از اطمینانش از این موضوع مرد رو رها کرد و به سمت تو اومد ….

_ حالت خوبه ؟ اون عوضی که باهات کاری نکرد

سرت رو به حالت منفی تکون دادی و چیزی نگفتی

_ وقتشه برگردیم خونه

کتش رو از روی زمین ورداشت و مجدد روی شونت انداخت .. براید بغلت کرد و به سمت خروجی کلاب حرکت کرد توی ماشین قرارت داد و خودش هم سمت راننده نشست …

_ همش تقصیره من بود ، باید بادیگارد برات میذاشتم ، اون عوضی کثافت ، چطور به خودش اجازه همچین کاری داد ؟ ی بلایی سرش بیارم که تو قصه ها بنویسن

سرت رو به شیشه تکیه دادی و نگاهت رو به خیابون ها دوختی ، اشک هات بی صدا جاری میشدن و دردت رو تسکین میدادن ، حالت به شدت بد بود و تنها کسی که میتونستی باهاش حرف بزنی و درد و دل کنی خودت بودی ، فقط و فقط خودت … پس چشمات رو بستی و برای اولین بار به صدای درون مغزت گوش دادی ، صداهایی که الان به نظرت گویای حقیقت بودند و سعی در اروم کردنت داشتن …

……..

( پرش زمان به فردا صبح )

اروم پلک هات رو از هم فاصله دادی و به اطرافت نگاه کردی ، به دیدن چان کنارت کمی تعجب کردی ، چه اتفاقی افتاده ؟ چطور از توی ماشین به روی تخت منتقل شدی ؟

_ به ذهنت فشار نیار کوچولو دیشب توی ماشین خوابت برد و منم اوردمت توی اتاقم ، چون هوا سرد و بود و وسیله گرمایشی اتاقت خراب بود

سرتو تکونی دادی و از جات بلند شدی …
از اتاق خارج شدی و به سمت اتاق خودت رفتی ، وارد اتاقت شدی و به سمت حموم رفتی ، بهترین راه برای سبک و اروم شدنت دوش گرفتن بود پس به حموم رفتی تا کمی حالت رو بهبود ببخشی ….
همه چیز عادی بود تا اینکه ………
دیدگاه ها (۴)

My angel (part6)تا اینکه در به صدا در اومد .. کمی تعجب کردی ...

My angel (part7)وارد اتاق شدی که با چان رو به رو شدی اما نه ...

My angel (part4) ~ قربان ماشین اماده است _ باشه … دختر از پل...

My angel (part3)دخترک از حمام خارج شد و با موهای خیس و بدنی ...

تکپارتی یدونه نینی داریم …دوباره نگاهی کردی تا از کامل بودن ...

تک پارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط