حکایت

حکایت :::::::::::::
نا خوش اوازی به بانگ بلند قران همی خواند .صاحبدلی بر او بگذشت وگفت :
ترا مشاهره چند است ؟
گفت:هیچ
گفت پس زحمت خود چندین چرا
همی دهی ؟
گفت از بهر خدا می خوانم .
گفت از بهر خدامخوان .
گر تو قران برین نمط می خوانی
ببری رونق مسلمانی ..
گلستان سعدی ..علیه رحمه .
دیدگاه ها (۳)

رهبر انقلاب همچنین حجاج ایرانی را به اهتمام به «نماز اول وقت...

غزل قصیدهمثنویدوبیتیرباعیو حتی سپید،منسوخ شده اند! دور هنرنم...

دوستت نمی داشتم چه می کردم؟دنیا برای ادامه ی زندگیتوجیهِ شاع...

I love you from God for you

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط