دل دل دل می زند شب

دل دل دل .. می زند شب

آفتاب فردا با غروب می آید

خاک نفس می کشد در خون

..

مرثیه ی اشک سروده ام.
 

به عذا نشسته است ماهتاب

سپید درخشیدن چشمان روشنش !

ستاره تا ستاره گشته ام سیاهی را ،

به چل چراغ دستان تو بوسه می زنم !

 

بوی اسپند می آید دانه دانه به شوق

و

عطر ناب آب تازه روییده ..

 

به هجای * آبی * عطش رسیده ام.

 

سکوت شب هجرت

شکست

به ناله ی زنجیر

..

کسی در اوج آسمان به دف می رقصد  !

 

عبور سبز نگاهت میان خسته پلک زمین ..

خمار بازی عشقیم

و

سرگشته ی مجنون !

 

زمین به سوگواری ما به طعنه می خندد

نوای نی پیرمان

میان ناله ی باد

..

 

     کاش دمی با حسین می مردیم !

#محرم
دیدگاه ها (۲)

سیراب نمی شودبرکه ای که مشک را سیراب کردهنوز همصدای گام های ...

وصیت کرده ام هنگام مرگمحسینی ها همه پیشم بمانیدنه یاسینی، نه...

یا حسین! بزرگی تو فراتر از آن بود که در هزار و چند صد سال قب...

در مدرسه ی کربلا ، کودکان به چشم خود دیدند که بابا دو بخــــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط