وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین می روی

🔹 وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین می روی👨
و می‌بینی چقدر آهسته می رود
تازه می‌فهمی چقدر پیر شده !😮

🔹 وقتی مادر بعد از غذا پنهانی مشتی دارو را می‌خورد ، می‌فهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید..👩

🔹 در ۱۰ سالگی : مامان ، بابا عاشقتونم 🤗 👨 ‍👩 ‍👧 ❤ ️

🔹 در ۱۵ سالگی : ولم کنین😠

🔹 در ۲۰ سالگی : مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم 😡

🔹 در ۲۵ سالگی : باید از این خونه بزنم بیرون 😣

🔹 در ۳۰ سالگی : حق با شما بود 😓

🔹 در ۳۵ سالگی : میخوام برم خونه پدر و مادرم 🤔

🔹 در ۴۰ سالگی : نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! 😌

🔹 در شصت سالگی : من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...😔

و این رسم زندگی است....

چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست
حتی همین الان...🙏
دیدگاه ها (۲)

ایـــــنْ روزا… ➘شیــــشِه شُدَم.. زود میشـــکَنَم♟ ...

...بعضـــیام بـا یـه ✘ تیـــریپ ✘ ســـادهمــی ارزن بـه صـدجـ...

✍ ╆ دُخترے ڪہ خیانت نمیڪنھ بـے عرضھ نـیست خانو...

نام:وقتی پسر داییت بود و بعد از ۱۵ سال دیدیش پارت:۸امشب تپش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط