این برگهای زرد

این برگ‌های زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه می‌افتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آن‌ها
پیشی می‌گیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت.. گنجشک‌ها
از روی عادت نمی‌خوانند،
سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند
برای خوش‌آمد گفتن
به تو.. باران برای تو می‌بارد
و رنگین‌کمان – ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش –
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام
می‌رود و بازمی‌گردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها
برای تو می‌گردند
و من
به دورِ تو!




#یغما_گلرویی
دیدگاه ها (۴)

کدخدا گفته که این دهکده عاشقکده نیستهرکه عاشق شده از دهکده ی...

نام من عشق است آیا می‌‏شناسیدم؟زخمی‌ام -زخمی سراپا- می‌‏شناس...

.وقتی که تو نیستیدنیاچیزی کم دارد مثل کم داشتنِ یک وزیدن،یک ...

آمدی گریه کنی شعر بخوانی بروی!نامه ای خیس به دستم برسانی برو...

🍁🍂   این برگ‌های زرد    به خاطر پاییز نیست    که از شاخه می‌...

ای قرمز مشوّش، در آبیِ رها!‏در آب رودخانه رسیدند انارها؟ بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط