بر پا شده حسینیه گریه ها بیا

بر پا شده حسینیه گریه ها بیا

بر روی چشم های تر از اشک ما بیا

 

شال عزای تو به عزایم نشانده است

وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا

 

از معرفت تهی ام و از مصلحت پُرم

  تا زیر و رو شَوَم ز قدوم شما بیا

 

یادش به خیر صحن رضا زار می زدم:

آقا نشسته ام دَم ایوان طلا بیا

 

ایوان طلا اگر که نشد تا ببینمت

وقت سحر زیارت پائین پا بیا

 

ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو

یک شب خرابه دل من هم بیا بیا

 

من را که کُشت وا ابتاهای عمه ات

یک سر به خاک کشته کرب و بلا بیا
دیدگاه ها (۳)

چون نامه ابن زیاد به یزید رسید و از مضمون آن مطلع گردید در ج...

در سینه مان حسینیه هایی مکرم استهر شب برای روضه ات آقا محرم ...

!! بازتاب خطبه امام سجّاد علیه السّلام و پاسخ او به گفتار کو...

آتش گرفت باغ من و سوخت حاصلم من زینبم که غم به ستوه آمد از د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط