دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد

سر ما فرونیاید به کمان ابروی کس
که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد

ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد

به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن
مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد

من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم
که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد

سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم
طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد

سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ
که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد...

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

بگذار سر به سینه من تا که بشنویآهنگ اشتیاق دلی دردمند راشاید...

بیا بشکن غرورت را بگو که دوستم داریبگو از فاصله چون من تو ه...

از چشمم هرگز نیفتد خنده ی گیرای توتا ابد من ساکنم در کوچه ی ...

دلخوشم گویا دوباره انتخابم کرده ایباز هم گویا شما شاع...

آتش دل استاد علی اصغر شاه زیدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط