پارت

پارت ۲
... ویو تهیونگ...
بخاطر اون عوضی(پدرش) مجبورم با یکی از اون فرشته های لعنتی ازدواج کنم تا صلح برقرار بشه.
_ببند دهنتو یونگییی
یونگی: خیلیی خب بابا چرا پاچه میگیری.
_از صبح تو گوشم زر زر میکنی که اونی که قراره باهاش ازدواج کنی عجب چیزیه
یونگی: بده دارم ویژگی هاشو بهت میگم
باور کن تهیونگ اون روز که واسه مذاکره رفته بودیم اومد پیشمون عجبب چیزیی بود مطمعنم ازش خوشت میاد. اگه نگرانیت جفتته که اصلا ولش کن اون به صد تا جفت می ارزه. مگه نه نامجون؟
نامجون: با اینکه ازت بدم میاد یونگ ولی راس میگی واقعا خیلی خوب بود. البته که به پای جین عزیزم نمیرسه.
جین در همون حین که ماهیتابه رو میزاشت زمین گفت
جین: معلومه که به خوشگلی من نمیرسه و درضمن یونگی پشت سرتو نگاه کن.
همین که یونگی سرش رو برگردوند صورتش با جسم خیلی محکمی برخورد کرد. بله اونجسم چیزی نبود جز قابلمه ی جین تو دستای جیمین.
جیمین: مرتیکه خجالت بکششش تو جفتت داری اونوقتت راجب یکی دیگه حرف میزنییی.
بیااا برات دارم.
اینو درحالی میگفت که گوش یونگی رو میکشید و می برد.
جی هوپ: بیاید تا براتون تعریف کنم چیکار شد مطمعنم تعجب میکنین.
(محض اطلاع جی هوپ مشاور و دست راست پدر تهیونگه)
جی هوپ: امروز که داشتن صحبت میکردن همون پسره اسمش چی بود؟؟
یونگی: جونگکوک

جی هوپ: اره همون اومد پیش پدرش و گریه میکرد که من این ازدواج رو نمیخوام، باورتون میشهه پدرش کشید تو گوشش که من دردم گرفت. خیلی بد زد. اخرشم بهش گفت که هیچکس نظر تو رو نخواسته و الانم برو تو اتاقت و اماده شو. همون پادشاهی که همه از مهربونیش میگفتن کشید تو گوش پسرش.
تهیونگ: پادشاهان تمام سرزمینا اگه پای قدرت و پول وسط باشه حاظرن خانوادشون رو بدن تا بدستش بیارن.
هیچکدوم از حرف تهیونگ تعجب نکردن چون این یه حقیقت بود که همه میدونستن.
جین: اینارو ول کنین تهیونگگ سریع اماده شو چون میخوان حرکت کنن. هممون اماده ایم جز تو.(استایل تهیونگ رو میزارم براتون)
تهیونگ چیزی نگفت و اماده شد البته لباس مراسم رو نپوشید چون راه طولانی بود واسه همین یه کت و شلوار ساده پوشید تا اونجا لباسشو عوض کنه ولی بازم با همون لباس ساده خیلی جذاب شده بود.
...........................
چطورین فندوقاا
شرط:
لایک۷
کامنت۷
دیدگاه ها (۱۵)

بله بله من دختر جونگکوکم🤣🤣🤣

یعنی اگه اینا ماسک و کلاه بزارن با همدیگه غیر قابل شناسایین

پارت ۱.... ویو جونگکوک.... صبح با سر و صدای خیلی زیاد قصر از...

بچه ها کاور فیک این شد

سناریو بی تی اس :وقتی وحشیانه میبوسیشوننامجون : حدود 3 دقیق...

نام فیک: عشق مخفیPart: 54ویو جیمین*بعد از چند دقیقه نفسش جا ...

#تاج_چهار_فصل 👑p²رفتم پایین تو سالن مهمانی....لیا:یِنا بیا ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط