از نفرت تا عشق

p:۳
ات:فوقش یه سال دیگه میمونیم
یونهه:چرا انقدر راحت میگی یه سال دیگه میمونیم😂
سویون:آقا اینا مهم نیست کی میاد بریم رستوران امشب
ات:مننننن
یونهه:خفه خون بگیر کلاس رو گذاشتی رو سرت
(زنگ خورد)
مین جی:خب پس شب همو میبینیم
(چند ساعت بعد)
ویو ات:
ساعت نزدیکای ۱۱شب بود یونهه زنگ زد گفت میان دم در منتظرم می‌مونن باید تا ساعت۱۱:۳۰اینا حاظر میشدم رفتم سمت کمد لباس ها یکیشون رو انتخاب کردم و پوشیدم هنوز کمی وقت بود برای همین کمی میکاپ کردم میکاپم تموم شد میخواستم پاشم که صدای گوشیم اومد یونهه بود
یونهه:ات ما پایینیم زود بیا
ات:اومدم
(رفت پایین)
مین جی:به خانم چقدر خوشگل شدی
سویون:نمیخوای سوار شی
(سوار شد)
مین جی:نمیخواین یه آهنگی چیزی بزارین؟
ات:هی راست میگه بزاریننن اصلا خودم وصل میشم
سویون:ات سلیقه موسیقیت از یه لحاظ خوبه از یه لحاظ بد ولی بیشتر میشه گفت خوبه
ات:خودت فهمیدی چی گفتی؟
سویون:نه
ات:پس انقدر کصشعر نگو
(رفتن داخل رستوران)
مین جی:اینا اینجا چیکار میکنن(اعضا رو میگه)
سویون:به تو چه مگه حالا چون ما اومدیم قرار نیست که هیشکی نیاد
*پایان*
دیدگاه ها (۹)

تک پارتی

از نفرت تا عشق

از نفرت تا عشق

از نفرت تا عشق

سناریو؛دو پارتی باجیویو نویسنده؛ ات دو ساله که با باجی تو را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط