پارت هفتمدرحال خوردن بودم که نیلو گفت

(پارت هفتم)درحال خوردن بودم که نیلو گفت:
میگم سماء
من:هوم؟

نیلو:میگم حالا اگه منو اون پسره به هم رسیدیم تو هم اون دوستشو بچسب😉
غذا پرید تو گلوم
نیلو:وا چیشد؟؟؟😨

من:ای کوفت بگیرت با این حرف زدنات😣


نیلو:مگه چی گفتم؟😐

من: هیچی ببندش😑 😑 😑

نیلو همونجور که بلند مشد گفت: دختره ی خل و چل😒

من:عمته


،
،
،
من: نیلووووو

نیلو: هوم؟

بیا پیجشو پیدا کردم

نیلو:پیج کی؟😐

من:رهام دیگه

نیلو:چجوری؟؟؟

من:با بدبختی😑

نیلو:ببینم

من:والا ن عکسی از زنش گذاشته تازه کپشناشم خوندم چیز عاشقونه ای نداشت😕

نیلو که خیالش راحت شده بود یه نفس راحت کشید
نخیر انگار جدی جدی این نیلو دلو داده😐

نیلو:پیجشو بفرس

من:نمیخوام

نیلو:چرا؟:angry_face:

اخمش وحشتناک بود😓

من:باشع میفرستم😶 😓

از زبون نیلو:

تو دایرک بهش پی دادم که جواب داد

من:سلام

رهام:سلام بفرمایید

من:خوبی اقا رهام‌؟

رهام:خیلی ممنون

من:منو میشناسی؟

رهام:خیر

من:من نیلو هستم بعد از یکم مکث گفت

رهام:اها بله به جا اووردم

من:میخواستم بگم ما قراره فردا بریم بیرون شما و اقا امیر هم تشریف بیارید،فکر کنم از حرفم حسابی جا خورده بود چون گفت

رهام:ما بیایم؟

نیلو:اره اگه قبول نکنین هم مشکلی نیس

رهام:با امیر حرف میزنم اگه شد خبر میدم ممنون بابت دعوتتون

نیلو:خواهش میکنم
داشتم از خجالت اب میشدم😓
من با چه جرعتی از خواستم باهامون بیاد بیرون؟؟؟😨

من:سماء؟؟؟

سماء:ها؟؟؟

‌‌من:فردا میای بریم بیرون؟

سماء کجا بریم؟؟

من:نمیدونم

سماء:😒

من:تازه شاید....امیرو رهام هم بیان😶

سماء چشماش اندازه ی سکه شد و گفت:چییییی

من:همون که شنیدی

سماء:چجوری:
بعد از اینکه قضیه رو توضیح دادم انگار عصبی شد

سماء:واسه چی بیان؟؟؟

نیلو:کوووووفت پس من چطوری... نمیدونم چی تو چشمام دید که گفت:باشه...
(پایان پارت هفتم)
دیدگاه ها (۲)

بچه ها اهنگ لو رفته😢 😢 زحتمای بچه ها همش به باد رفت😢 😢 😔 😔

😢 😢 😢 😢

بچه ها خواهش میکنم درکشون کنین مرسی🙀 😿 😿 😿 🙏 🙏

رهام جان ایشالا غم اخرت باشه😿 🙏

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

Part:163سوبین : پس بریم الکس : حله ویو فردا صبحالکس : با وول...

part22🦋&{دستو پاشو به معنی اینکه باهام بازی کن تکون میده}-جو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط