از حال من نپرس

از حال من نپرس ...

مثل تف سربالاست احوال این روزهایم...

میان بگویم یا نگویم بفهمی یا نفهمی اسیرم ...

این روزها من دلم برایت تنگ شده...

آنقدر زیاد که در دل تاریک شب...

بی روزن نور هیچ امیدی.....

تنهای تنها در سکوت درد میکشم...

نبودنت را..
نداشتنت را...

و دردناکتر این که نمیدانم میخواهمت یا نه...

از که باید بپرسم...

آن روزهایمان بودن هایمان...

عاشقانه هایمان...

حقیقت بود یا خیال...

من چه کنم از که بپرسم...

که تو دیگر نیستی ...

که جاده ای که رفته ای یک طرفه بود..........
دیدگاه ها (۴)

خدایا از تو می‌خواهم وجودم را بگونه‌ای بسازی و پرورش دهی ......

وقتی تو نیستی ...شادی کلام نامفهومی ست !و " دوستت می‌ دارم "...

میخوام هفت سین عید رو با یاد تو بچینمسبزه را با یاد روی سبزه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط