همای مستان

همای مستان ....


کدخدایی که گمان کرده خدای ده ماست

کدخدا نیست، خدا نیست، بلای ده ماست
روزگاریست به گوش همه خواند که خداست
خانه اش در ده ما نیست، جدای ده ماست
بینوا بی خبر از حال و هوای ده ماست
 
کدخدا دیر زمانیست که دیوانه شده ست
از زمانی که به دیدار خدا رفته و در خانه شده ست
خانه را دیده، خدا را نه؛ ولی با همه بیگانه شده ست
غافل از آن که خدا در همه جای ده ماست
بینوا بی خبر از حال و هوای ده ماست
دیدگاه ها (۲)

دهقان فداکار که با نگه داشتن قطار،به خیلی ها زندگی دوباره دا...

زن شگفت انگیزیه بازیگر اسراییلی هست به اسم گیل گدوت، هالیووو...

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن.......

تصویر لیلی و مجنون 😍 😍 😍

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط