خندید و رفت

(3)

خندید و رفت
بغضم گرفت سعی کردم قورتش بدم
یه هو دوباره فاز برم داشت
روی زانو نشستم و دستامو به هم گره کردم
چشمامو محکم بستم

+خدایا تورو خودا این داداشمو ازم نگیر ... بی همه کس میشم میرم قاطی آتئیستا ها . گفته باشم !
و آها ... پدر و مادر عزیزم لطفا هوای ما رو داشته باشید وگرنه براتون مراسم ختم نمی گیریم ...
اگر هم دلتون تنگ شد خودم همه جوره در خدمتتون هستم نرین اوپا رو برداریناا ...
یا اگرم برداشتید منو جا نزارید مگر اینکه بخواید بهم ثابت شه بچه پرورشگاهیم !
دیدگاه ها (۰)

(4)روز اول دانشگاه خدایاا خداونداا بار الهااا چراااااا؟؟؟احی...

میدونید در حال بررسی یه پیشنهاد از کارگردان راننده تاکسیه؟وا...

(2)می ترسیدم فقط نمیخواستم تنها تر بشم...نمیخواستم آخرین امی...

(1)...+چی میگی اوپا ؟ چرا نمیخوای بری دانشگاه ؟*خودتم میدونی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط