به یک پلک تو میبخشم تمام روز و شبها را

به یک پلک تـــو مـی‌بخشم تمـــام روز و شب‌ها را
که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم
که دارم یاد مــی‌گیرم زبان با ادب‌ها را

#نجمه_زارع
دیدگاه ها (۹)

گر برود به هر قدم در ره دیدنت سریمن نه حریف رفتنم از در تو ب...

ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ به ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯﺍﻧﺴﺎﻥ‌ﻫﺎ ﻭﺍبسته ﻣﯿﮑﻨﺪ،ﻧﺎﻡِ ﻋﺸﻖ ﻧﺪ...

معنی "با تو بودن" برای من " به سلطنت رسیدن است.چه قدر در کنا...

ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی ،چه شرابی به تو دادند که ...

سلام امام زمانمبا چه رویی بنویسم که بیا آقاجانشرم دارم خجلم ...

زندگی بدجور بهم بی انصافی کرد هر کی هر جور خواست باهام رفتار...

دنیای ناشناخته: شروع از پایان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط