رمان مدرسه ی رویایی من
p⁶
ویو کوک : معلم اومد و درسش رو داد و تمام کرد آت و جینا داشتم با هم حرف میزدن یه چیزایی به گوشم خورد برا همین بلند شدم و از دستش گرفتم و کتم رو بستم دور کمرش و از دستش کشیدم...ازش خوشم می اومد...باحال بود...از دستش کشیدم و در سرویس بهداشتی دخترانه رو باز کردم ...همینجا بمون میارم برات وسایل بیارم...
آت : جان من چه فاجعه ای رخ داد ریدم توی این شانس..شیبالللل...کمی منتظر موندم که در سالن سرویس بهداشتی باز شد ...
کوک : بیا بگیرش...دستش رو از در دراز میکنه.
ات : ممنونم...در رو بستم و رفتم توی یکی از wc ی کیسه ی مشکی بود باز کردم داخلش دامن و پد بود ...کارهای مربوطه رو انجام دادم و کیسه رو انداختم توی سطل زباله ...اومدم بیرون ...کسی نبود..رفتم سمت کلاس که جینا اومد سمتم...
جینا : عوض کردی؟!
آت : عاره...کوک بهم کمک کرد
جینا : اوک....جیمیننننننن(داد)
جیمین : مرگ چته روانی گوشام پاره شد
جینا : ....
.....
ویو کوک : معلم اومد و درسش رو داد و تمام کرد آت و جینا داشتم با هم حرف میزدن یه چیزایی به گوشم خورد برا همین بلند شدم و از دستش گرفتم و کتم رو بستم دور کمرش و از دستش کشیدم...ازش خوشم می اومد...باحال بود...از دستش کشیدم و در سرویس بهداشتی دخترانه رو باز کردم ...همینجا بمون میارم برات وسایل بیارم...
آت : جان من چه فاجعه ای رخ داد ریدم توی این شانس..شیبالللل...کمی منتظر موندم که در سالن سرویس بهداشتی باز شد ...
کوک : بیا بگیرش...دستش رو از در دراز میکنه.
ات : ممنونم...در رو بستم و رفتم توی یکی از wc ی کیسه ی مشکی بود باز کردم داخلش دامن و پد بود ...کارهای مربوطه رو انجام دادم و کیسه رو انداختم توی سطل زباله ...اومدم بیرون ...کسی نبود..رفتم سمت کلاس که جینا اومد سمتم...
جینا : عوض کردی؟!
آت : عاره...کوک بهم کمک کرد
جینا : اوک....جیمیننننننن(داد)
جیمین : مرگ چته روانی گوشام پاره شد
جینا : ....
.....
- ۵.۶k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط