بیب من برمیگردم

بیب من برمیگردم
پارت : 67

_ جنی نگران نشو خودم تا یکی دوساعته پیداش میکنم
+ خیلی ممنون جیمین
_ خواهش راستی این هیونگ چیشد کی قراره عروسی کنید؟
+ این هیونگ فعلا رفته امریکا کار داشته و قرار شد هفته بعد شنبه عروسی بگیریم
_ میدونی واسه چی رفته امریکا
+ خودش که میگفته میرم برای اینکه از دولت امریکا اجازه بگیرم و یه باشگاه بزنه
_ اهان که اینطور راستی قراره مهمونی پس فردا رو بیای؟
+ اره توهم قراره بیای ؟
_ اره منم دعوت کردن
+ اهان باشه بای
_ بای
جوشی رو قطع کردم و مشغول نگاه کردن به پرونده ها شدم پرونده رو بستم اصلا حوصله نداشتم با تلفن به زویی زنگ زدم و گفتم که بادیگاردا ماشین رو اماده کنن میرم خونه
تلفن رو قطع کردم لباسم رو مرتب کردم و کوشیمو تو کیفم گذاشتم و از دفترم اومدم بیرون و در رو قفل کردم که کسی نیاد داخل
زویی اومد پیشم تعظیم کرد و گفت
_ خانم بادیگارد منتظر شماست تا شما برید
سرمو تکون دادم و گفتم
+ ببین فردا با کسی قرارداد ندارم؟
زویی به تبلتش نگاه کرد و گفت
_ خانم شما با اقای لی لیان قرارداد دارید
+ سر چی ؟
_ اینکه شما به اون بادیگارد بدید و اصلحه دریافت کنید
دیدگاه ها (۰)

بیب من برمیگردمپارت : 68+ میدونی کجا قراره قرارداد ببندیم؟ _...

میان عشق و درد---پارت چهارم:اون بعدازظهر، تهیونگ یونا رو به ...

میان عشق و درد---پارت سوم:اون روز یونا با عجله از خونه بیرون...

برمیگردمپارت : 66بعد از حرف زدن با تهیونگ و لیا اونا رفتن و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط