چه رنج ها من تحمل از خاطر

چه رنج ها من تحمل از خاطر
آن یار بی وفا کردم نشد🙇
تاب دل دیگر ندارد این چنین در
سوختش
هرچه قد در داستانش
اژدها رام کردم نشد که نشد🐒
دیدگاه ها (۰)

همچنان صید تازه ام گلفیدا کردم نشدپیش این صیاد خودخواه دل فی...

آنقدر از دست ظلمش تاب ها ما تاب آوریم بی گناه هستم آن طبیب گ...

تیره عشقش درون سینه جا کردم نشدواح کرد آن گل در شهر مدینه هم...

سوخته ام ز تهمت و درد دروغ ناله های سوختن را شکفه ها کردم نش...

شعرخودم👇این جهانِ بی مُروّت با دلم همتا نشدآخرش دنیا به کامِ...

الا ای دلبر زیبا کجاییچراپیش من تنهانیاییتو تنهایی و من تنها...

الا ای دلبر زیبا کجاییچراپیش من تنهانیاییتو تنهایی و من تنها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط