رمان رز زخمی
رمان رز زخمی🍷🔪
پارت۱۶
دکتر: رابطه ی بسیار خشنی داشتید. ایشون سن کمی برای این رابطه داشتن.
کجای رابطه ی من خشن بود. اگر به این رابطه ی من میگن خشن. پس بقیه رابطه هام شکنجس.
ارسلان: رابطه ی خیلی آرومی داشتم.
دکتر: حیف حیف اون دختر زیبا و خوش اندام که زن توهست.
ارسلان: خجالت بکشید. این چه حرفیه احترام خودتون رو نگه دارید. خانمم که مرخص میشه؟
دکتر: ۲ساعت دیگع.
و بدون اینکه بزاره من حرفی بزنم رفت. وایسا به حصابش میرسم.
رفتم دم در اتاق دیانا که بپرسم میتونم ببینمش یانه.
از پرستار جلوی پر پرسیدم:
ارسلان: میتونم ببینمشون.
پرستار: بله میتونید.
رفتم داخل اتاق دیدم دیانا داره گریه میکنه:
ارسلان: خاک تو سر نازک نارجیت بایه رابطه این شکلی شدی؛
دیانا:..................
پارت۱۶
دکتر: رابطه ی بسیار خشنی داشتید. ایشون سن کمی برای این رابطه داشتن.
کجای رابطه ی من خشن بود. اگر به این رابطه ی من میگن خشن. پس بقیه رابطه هام شکنجس.
ارسلان: رابطه ی خیلی آرومی داشتم.
دکتر: حیف حیف اون دختر زیبا و خوش اندام که زن توهست.
ارسلان: خجالت بکشید. این چه حرفیه احترام خودتون رو نگه دارید. خانمم که مرخص میشه؟
دکتر: ۲ساعت دیگع.
و بدون اینکه بزاره من حرفی بزنم رفت. وایسا به حصابش میرسم.
رفتم دم در اتاق دیانا که بپرسم میتونم ببینمش یانه.
از پرستار جلوی پر پرسیدم:
ارسلان: میتونم ببینمشون.
پرستار: بله میتونید.
رفتم داخل اتاق دیدم دیانا داره گریه میکنه:
ارسلان: خاک تو سر نازک نارجیت بایه رابطه این شکلی شدی؛
دیانا:..................
- ۴.۴k
- ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط