قصه اینجاست

‏قصه اینجاست
‏که شب بود و زمین ریخت بهم
‏من چنان درد کشیدم
‏که خدا ریخت بهم.
دیدگاه ها (۱۰)

چهره اش آیینه کیست,آن که با من رو به رو بوددرد و نفرین بر سف...

مائیم که از باده بی‌جام خوشیم...هر صبح منوریم و هر شام خوشیم...

می خندمکسی نمیداندپشت این دروغ بزرگدردتا کجا رسوب کرده است!

دانی که چرا دار مکافات شدیم؟ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟کشت...

بازنشر

⁨ برو تا بغضم نشکسته❤️‍🩹ببخشمت !؟یعنی دردایی که کشیدم رو بی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط