آشوب توام اینهمه آرام غریب است

آشوب توام ، اینهمه آرام غریب است!
در بند توام ، دلخوشی از دام عجیب است!

بیمار توام ، مرهم و تیمار نخواهم
با نقش خیالت چه نیازی به طبیب است؟

صیاد زبردست! مدارا و نوازش!
این صید گرفتار سزاوار نهیب است؟!

اغفال مرا ساده مپندار که این دل
خود خواسته پا در ره سودای فریب است

من شمع شدم، آب شدم ، آه ندیدی
چشمان تو پروانه ی مژگان رقیب است

وای از دل صد پاره که هر پاره ی آن نیز
صدباره دعاگوی سر کوی حبیب است

در شهر ریا ، مهر و وفا قصه ی تلخیست
این ویژگی از مردم صد رنگ غریب است
دیدگاه ها (۵)

ای کاش بیفتد به تو یکبار مسیرمدرحسرت دیدار تو کم مانده بمیرم...

خیس بارانم ولی, چیزی نمیخواهد دلمسردو لرزانم ولی, چیزی نمیخو...

دراین سرای بی کسی درد تو را کشیده امدوان دوان به عشق تو بلا ...

میروم درخلوت دل صحبتی دیگر کنم صحبت ازاین روزگارِ بی در و پی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط