آشوب توام اینهمه آرام غریب است
آشوب توام ، اینهمه آرام غریب است!
در بند توام ، دلخوشی از دام عجیب است!
بیمار توام ، مرهم و تیمار نخواهم
با نقش خیالت چه نیازی به طبیب است؟
صیاد زبردست! مدارا و نوازش!
این صید گرفتار سزاوار نهیب است؟!
اغفال مرا ساده مپندار که این دل
خود خواسته پا در ره سودای فریب است
من شمع شدم، آب شدم ، آه ندیدی
چشمان تو پروانه ی مژگان رقیب است
وای از دل صد پاره که هر پاره ی آن نیز
صدباره دعاگوی سر کوی حبیب است
در شهر ریا ، مهر و وفا قصه ی تلخیست
این ویژگی از مردم صد رنگ غریب است
در بند توام ، دلخوشی از دام عجیب است!
بیمار توام ، مرهم و تیمار نخواهم
با نقش خیالت چه نیازی به طبیب است؟
صیاد زبردست! مدارا و نوازش!
این صید گرفتار سزاوار نهیب است؟!
اغفال مرا ساده مپندار که این دل
خود خواسته پا در ره سودای فریب است
من شمع شدم، آب شدم ، آه ندیدی
چشمان تو پروانه ی مژگان رقیب است
وای از دل صد پاره که هر پاره ی آن نیز
صدباره دعاگوی سر کوی حبیب است
در شهر ریا ، مهر و وفا قصه ی تلخیست
این ویژگی از مردم صد رنگ غریب است
- ۹۵۹
- ۲۰ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط