رانندگ زن غضنفر

رانندگي زن غضنفر
زن غضنفر مياد خونه و به غضنفر ميگه:
داشتم مي‌اومدم, ماشين وامونده خاموش كرد.
هر كاريم كردم روشن نشد كه نشد.
غضنفر ميگه: عيب نداره بابا....
حالا چرا اينقدر عصباني‌ هستي‌؟ حتما بنزين تموم كرده.
زنه ميگه: مطمئني؟
اما من فكر مي‌كنم آب رفته تو كاربراتش.
غضنفر با خنده ميگه: نه بابا، بنزين تموم كرده.
زنه ميگه: شرط مي‌بندي؟
غضنفر ميگه: بابا مكانيك، دمت گرم.....
حتا اگر بنزين تموم نكرده باشه, شرط مي‌بندم
كه آب تو كاربراتش نرفته!
زنه ميگه: باشه شرط 10 هزار تومن.
غضنفر ميگه: باشه. حالا ماشين كجاست
برم بهش يه نگاه بندازم؟
زنش ميگه: تو رودخونه!
دیدگاه ها (۱)

آرزو از نوع ايراني در داستانهاي قديمي آورده اند كه: روزي خدا...

بخشش مَرده تو يك شهر غريب در يه خونه اي رو ميزنه و واسه رفع ...

پوشك يادش بخير ما بچه بوديم ، يه دستمال كهنه اي ،لنگ ماشيني ...

ميمون و كلاه فروش كلاه فروشي روزي از جنگلي مي گذشت. تصميم گر...

تکپارتی کوکاخرین ستاره🌠💔زمستون بود هوا سرد بود و فقط صدای با...

part17🦋&ناراحت؟-اره &چطوری یعنی- عین افسرده هایی مثل قبل نه ...

پدر ناتنی من...part:³⁵جونگکوک:صبح ک از خواب پاشدم قیافه ی مظ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط