گیسوانت زیر باران عطر گندمزار فکرش را بکن

گیسوانت زیر باران، عطر گندم‌زار... فکرش را بکن!
با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار... فکرش را بکن!
#غلامرضا سلیمانی
دیدگاه ها (۴)

چشمهای تو جور دیگریست...آدم هوس می کند «دوستت دارم» بگوید!

اولین بار بود نی عاشقدر نیزارسر به عصیان زداین عاشق لاغر اند...

آموخته ام که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان

من یک زنماز جنس فروغ‌ها، پروین‌ها، آرتمیس‌ها، سد شکن‌ها ،از ...

چه دورم از نفس هایت چه از تب کردنم دوریچه بیرحمانه تن دادی ب...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

شب لب پنجره‌ی اتاقم می‌نشینمسراغ عطر تنت را از نسیم شب میگیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط